مفهومی که به عنوان خود ناتوانی شناخته می شود به انجام عمدی اقداماتی اشاره دارد که احتمال شکست را افزایش می دهد. از آنجایی که همه آرزوی موفقیت دارند، این امر متناقض به نظر می رسد، اما روانشناسان کشف کرده اند که برخی از افراد برای فرار از مسئولیت پذیری در برابر شکست های آینده، خودناتوان سازی را انجام می دهند.
به عنوان مثال، فراگیران ممکن است به جای مرور قبل از امتحانات، تمام شب را به معاشرت بگذرانند. در نتیجه، اگر در طول آزمون عملکرد ضعیفی داشته باشند، ممکن است نتایج کمتر از حد خود را به رفتار ضد اجتماعی همراهان خود نسبت دهند تا کمبودهای فکری خود.
خود ناتوانی در یک نگاه
در اصل، خودناتوانسازی افراد را قادر میسازد تا منابع خارجی را برای تقسیم خطا برای حوادث احتمالی بیابند و از احساسات نامطلوب مربوط به نارسایی محافظت کنند. با این حال، مانع رشد فردی می شود. شناسایی این تمایل برای جلوگیری از خود مرحله اولیه برای غلبه بر آن است.
چرا مردم خود ناتوانی می کنند؟
یک الگوی مشترک در میان مردم وجود دارد که در آن آنها تمایل دارند در عین حال که برای دستاوردهای خود اعتبار دارند، تقصیر شکست خود را به گردن عوامل خارجی بیاندازند. این رفتار، عزت نفس فرد را حفظ می کند. با این حال، می تواند فعالیت هایی را نیز تشویق کند که احتمال موفقیت را کاهش می دهند. چنین عادتی به عنوان “خود ناتوانی” شناخته می شود، که مستلزم ایجاد موانعی برای جلوگیری از پذیرش مسئولیت نتایج منفی است. مردم مکرراً بهانههایی میسازند که به آنها اجازه میدهد تا زمانی که اوضاع خراب میشود، خود را از گناه تبرئه کنند.
وقتی به دلیل فقدان شایستگی یا آمادگی ناکافی موفق نمی شویم، بر سطح اعتماد به نفس ما تأثیر منفی می گذارد و باعث ناراحتی می شود. مواجهه با عیب های ما می تواند ناراحت کننده باشد. با انتخاب هایی که نتیجه معکوس دارند، از پذیرش محدودیت های خود دوری می کنیم.
افراد زمانی که احساس هویتشان به خطر می افتد، مستعد خود ناتوان سازی هستند و به توانایی های خود برای موفقیت شک دارند. ترس از دستیابی به موفقیت نیز ممکن است خود ناتوانی را تقویت کند. اگرچه موفقیت معمولاً مثبت تلقی می شود، مردم گاهی نگران پیامدهای نامطلوب دستیابی به موفقیت، از جمله سندروم فریبنده، اضطراب اجتماعی و نگرانی در مورد تلافی پیش بینی شده هستند.
نمونه هایی از خود ناتوانی
اشکال مختلفی از خودناتوانی وجود دارد. گاهی اوقات این رفتار می تواند نسبتاً بی ضرر باشد، اما در برخی موارد، می تواند بسیار جدی تر باشد. در برخی موارد، حتی ممکن است افراد را به سمت رفتارهای بالقوه خطرناک سوق دهد.
برخی از نمونه های خودناتوان سازی در روانشناسی عبارتند از (منبع مطلب):
- به تعویق انداختن : به عنوان مثال، دانش آموزان ممکن است تکالیف خود را به تعویق بیندازند یا مطالعه را تا آخرین لحظه به تعویق بیاندازند. ورزشکاران ممکن است از تمرین صرف نظر کنند یا شب قبل از یک بازی بزرگ تا دیر وقت بیدار بمانند.
- استفاده از مواد مخدر : در برخی موارد، افراد ممکن است در اشکال خطرناک تری از خود ناتوانی، مانند سوء مصرف مواد مخدر و الکل شرکت کنند. اگر عملکرد ضعیفی داشته باشند یا شکست بخورند، افراد می توانند عملکرد ضعیف خود را به جای توانایی های خود به دلیل مستی یا خماری سرزنش کنند (منبع مطلب).
- تعهد بیش از حد : بر عهده گرفتن مسئولیت بیش از حد نیز می تواند نوعی خودناتوانی باشد. وقتی بیش از حد بر عهده می گیریم، تمایل داریم در همه چیز ضعیف تر عمل کنیم. به این ترتیب، ما میتوانیم کار ضعیف خود را به خاطر غرق شدن و استرس سرزنش کنیم.
- خود خرابکاری در روابطمان : گاهی اوقات، ممکن است برای محافظت از خود در برابر رها شدن یا طرد شدن، تعارض ایجاد کنیم یا از روابط کنار بکشیم.
- پیشگوییهای خودساز : گاهی اوقات، پیشبینیهای بدبینانهای درباره نحوه انجام یک کار انجام میدهیم و سپس رفتارهایی انجام میدهیم که تضمین میکند پیشبینی به حقیقت میپیوندد. برای مثال، ممکن است فردی پیشبینی کند که در یک آزمون ضعیف عمل میکند و سپس مطالعه نخواهد کرد. سپس شکست بعدی آنها به عنوان “اثبات” درست بودن پیش بینی آنها عمل می کند.
- بهانه تراشی : گاهی اوقات برای شکست خودمان زود بهانه می آوریم. هدف این بهانه ها جدا کردن احتمال شکست از توانایی های خودمان است (منبع مطلب).
تعصب و خودناتوانی در خدمت به خود
به گفته محققان، خودناتوانی با چیزی به نام سوگیری خدمت به خود منطبق است، که در آن افراد برای دستاوردهای خود اعتبار قائل می شوند، اما کاستی های خود را به دلایل خارجی سرزنش می کنند. برای نشان دادن، فرض کنید که پس از پایبندی جدی به یک برنامه تمرینی و حفظ یک رژیم غذایی مغذی، برای دویدن ماراتن اولیه خود آماده می شوید. با این حال، با نزدیک شدن به رویداد، شک و تردیدهایی در مورد توانایی شما برای تکمیل دوره به ذهن شما خطور می کند.
با نزدیک شدن به تاریخ، جلسات تمرینی را از دست می دهید و بیش از حد به وعده های غذایی ناسالم می پردازید. در روز مسابقه، به دلیل آن عادات خود آسیب رسان، دچار بی حالی می شوید. این به شما این امکان را می دهد که ناتوانی خود را برای پایان دادن به ماراتن با استفاده از توضیحاتی مانند وضعیت بدنی ضعیف یا سوء هاضمه به جای استعداد بالقوه کم توجیه کنید.
تحقیق کلاسیک در مورد خودناتوانی
یک مطالعه تحقیقاتی که توسط روانشناسان استیون برگلاس و ادوارد جونز در سال ۱۹۷۸ انجام شد، یک الگوی رفتاری جذاب را روشن می کند. در این آزمایش، دانشجویان دانشگاه به طور تصادفی برای حل آناگرام های آسان یا چالش برانگیز تقسیم شدند. پس از اتمام تمرین، همه دانش آموزان صرف نظر از اینکه معما را حل کرده اند یا نه، بازخورد مثبت دریافت کردند.
با این حال، دانشآموزانی که با آناگرامهای حلنشده ارائه میشوند، گیج و سردرگمی خود را نشان میدهند، زیرا نمیدانند چگونه و چرا علیرغم شکست در رمزگشایی پازلها، اینقدر خوب عمل کردند. بعداً، قبل از ارزیابی دیگری به آنها پیشنهاد شد که بین یک داروی تقویتکننده یا بازدارنده عملکرد انتخاب کنند. با کمال تعجب، ۷۰ درصد از کسانی که نتوانستند آناگرام های دشوار را کرک کنند، گزینه دوم را انتخاب کردند، در حالی که تنها ۱۳ درصد از کسانی که به راحتی موارد ساده را حل کردند، جایگزین قبلی را انتخاب کردند.
چه چیزی باعث شد که این افراد دارویی را انتخاب کنند که در معاینه بعدی مانع عملکرد آنها می شود؟ یافتههای این تحقیق نشان میدهد که وقتی افراد در مورد مهارتهای خود برای اجرای یک فعالیت خاص، اطمینان بالایی از خود نشان میدهند، ترجیح میدهند از کمکهای تکمیلی با هدف بهبود بیشتر مهارت خود دریافت کنند. با این حال، افرادی که در مورد استعدادهای خود نامطمئن هستند، بیشتر تمایل دارند دارویی را انتخاب کنند که به عملکرد آنها آسیب برساند، در نتیجه به آنها یک نهاد خارجی می دهد تا شکست احتمالی خود را به آن نسبت دهد.
اثرات خود ناتوانی چیست؟
هدف از این همه خرابکاری، محافظت از نفس و عزت نفس است. در حالی که این ممکن است در کوتاه مدت کارساز باشد، خرابکاری در خود می تواند عزت نفس را در دراز مدت کاهش دهد (منبع مطلب).
برای بسیاری از افراد، این رفتارها تقریباً به طور خودکار اتفاق می افتد. ما حتی قبل از اینکه تلاشی کرده باشیم، برای شکست بهانه می آوریم، اما اغلب ناخودآگاه این کار را انجام می دهیم.
متأسفانه خود ناتوانی عواقب نامطلوب زیادی دارد.
- اگر موانعی برای موفقیت در مسیر خود قرار می دهید، هیچ راهی وجود ندارد که تمام فرصت هایی را که باید برای رسیدن به اهداف خود به خود اختصاص دهید.
- نه تنها این، با جلوگیری از شانس خود، اساساً انتظارات خود را از خود چه در حال حاضر و چه در آینده کاهش می دهید.
- خود ناتوانی می تواند به انگیزه کمتر و انگیزه کمتر برای تلاش برای موفقیت در آینده منجر شود.
در یک سری آزمایش، محققان نمرات شرکت کنندگان در تست های هوش را دستکاری کردند. به برخی از شرکت کنندگان این انتخاب داده شد که یا برای آزمون آماده شوند یا به گروه “بدون تمرین” بپیوندند.
آنهایی که نمرات بدی دریافت کردند بیشتر احتمال داشت عدم تمرین خود را مقصر بدانند، اما تحقیقات بعدی همچنین نشان داد که افرادی که بهانه ای برای نمرات پایین خود داشتند (یعنی حواس پرتی، عدم آمادگی و غیره) انگیزه کمتری برای آماده شدن برای یک مسابقه داشتند. آزمون آینده نسبت به کسانی که منبع خارجی برای سرزنش نداشتند.
خودناتوانسازی به افراد این امکان را میدهد که احساس کنند علیرغم موانع، خوب عمل کردهاند (حتی اگر این موانع خود ساخته باشند). نتیجه این است که مردم هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن ندارند.
سایر اثرات نامطلوب
پیامدهای منفی بیشتر خود ناتوانی عبارتند از: (منبع مطلب):
- دانش آموزانی که درگیر خودناتوانی هستند گزارش می دهند که هر هفته زمان کمتری را صرف مطالعه می کنند.
- خود ناتوانکنندهها نیز معمولاً نمرات پایینتری دارند.
- همچنین احتمال بیشتری دارد که قبل از انجام کاری از الکل استفاده کنند.
- همچنین به روابط اجتماعی آسیب می رساند. به نظر می رسد که خود ناتوان کننده ها همیشه بهانه ای دارند، بنابراین آنها اغلب به عنوان “ناله گر” در نظر گرفته می شوند. محققان دریافتهاند که خودناتوانکنندهها توسط همسالان خود امتیاز منفی بیشتری میگیرند (منبع مطلب).
چگونه بر خود ناتوانی غلبه کنیم؟
تمرین خودناتوان سازی می تواند به عنوان وسیله ای برای حفظ عزت نفس فرد عمل کند. با این حال، اشکالات قابل توجهی در ارتباط با این رفتار وجود دارد. با ایجاد موانعی برای رسیدن به موفقیت، دلایل قابل قبولی برای شکست های احتمالی خود ارائه می کنیم. اگرچه این استراتژی ممکن است به طور موقت از احساس ارزشمندی ما محافظت کند، اما به طور قابل توجهی احتمال شکست واقعی را افزایش می دهد. آیا مستعد این هستید که برای حفظ سطح اعتماد به نفس خود ناخودآگاه چشم اندازهای خود را تضعیف کنید؟
از طرف دیگر، آیا حداکثر تلاش را انجام می دهید و با احتمال شکست رودررو مقابله می کنید؟ بر اساس مطالعات علمی، ترک رفتارهای خودناتوانکننده میتواند برای موفقیتهای آینده مفید باشد، اگرچه ممکن است اعتماد به نفس موقت شما در ابتدا کاهش یابد. اگر معمولاً موانعی را ایجاد می کنید که مانع پیشرفت شما می شوند، برخی از رویکردهای عملی ممکن است مفید باشند.
- یک ذهنیت رشد ایجاد کنید : محققان دریافته اند که ترویج طرز فکر رشد، یا این باور که می توانید توانایی های خود را بهبود ببخشید، می تواند رفتارهای خودناتوان کننده را کاهش دهد. سعی کنید دیدگاه خود را تغییر دهید تا بر نحوه یادگیری بیشتر و توسعه مهارت های جدید تمرکز کنید (منبع مطلب).
- ایجاد خودکارآمدی : تحقیقات نشان داده است که وقتی افراد در مورد توانایی خود برای انجام کار (که به عنوان خودکارآمدی شناخته می شود) اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند، کمتر به خود ناتوانی تکیه می کنند (منبع مطلب). با تجزیه و تحلیل دقیق مسائل، جمع آوری اطلاعات، مشورت با منابع متعدد و طوفان فکری راه حل های احتمالی، به دنبال راه هایی برای تبدیل شدن به یک حلال مؤثر مشکل باشید.
- ایجاد عزت نفس : اگر به توانایی های خود اطمینان دارید، کمتر احساس می کنید که برای محافظت از نفس خود نیاز به معلولیت دارید. گفتن چیزهای مثبت در مورد خود، رفتار مهربانانه با خود و به چالش کشیدن افکار منفی به طور مثبت بر عزت نفس شما تأثیر می گذارد.