اختلال دوقطبی یک وضعیت سلامت روان است که با نوسانات خلقی قابل توجه بین شیدایی و افسردگی مشخص می شود. مدیریت اختلال دوقطبی ممکن است چالش برانگیز باشد، اما درمان ها و استراتژی های موثر متعددی برای کمک به افراد برای مقابله با علائم وجود دارد.
طبق گزارش موسسه ملی سلامت روان، تقریباً ۲.۸ درصد از بزرگسالان ایالات متحده، یا حدود ۵ میلیون نفر، مبتلا به اختلال دوقطبی تشخیص داده شده اند. جالب اینجاست که این بیماری قبلاً قبل از استفاده از نام فعلی آن به عنوان افسردگی شیدایی و بیماری دوقطبی شناخته می شد.
- اختلال دوقطبی با دو علامت اصلی مشخص می شود:
شیدایی: این شامل تجربه اپیزودهای خلق و خوی بسیار بالاست که می تواند شامل افزایش انرژی، هیجان و رفتار تکانشی باشد. - افسردگی: از سوی دیگر، این مستلزم بروز دورههایی از خلق و خوی ضعیف است که ممکن است به صورت احساس غم و اندوه، ناامیدی، و عدم علاقه به فعالیتهایی که زمانی از آن لذت میبردید ظاهر شود. این دوره ها می توانند از چند روز تا چند هفته یا حتی بیشتر طول بکشند.
گزینه های درمانی مختلفی برای کسانی که با اختلال دوقطبی زندگی می کنند در دسترس است، با هدف کمک به مدیریت اپیزودهای خلقی و بهبود نه تنها علائم، بلکه کیفیت کلی زندگی آنها.
انواع اختلال دوقطبی
سه نوع اصلی اختلال دوقطبی وجود دارد: دوقطبی I، دوقطبی II و سیکلوتیمیا.
۱. دوقطبی I
دوقطبی I یک وضعیت سلامت روان است که با وجود حداقل یک دوره شیدایی مشخص می شود که دوره ای از خلق و خوی بالا، افزایش انرژی و کاهش نیاز به خواب است. در طول این دوره ها، افراد ممکن است علائمی مانند افکار مسابقه ای، بی قراری، رفتار تکانشی و عزت نفس متورم را تجربه کنند. توجه به این نکته مهم است که دوقطبی I میتواند شامل دورههای هیپومانیک نیز باشد که شدت کمتری نسبت به دورههای شیدایی دارند، و همچنین دورههایی از علائم افسردگی اساسی. افراد مبتلا به دوقطبی I ممکن است نوسانات خلقی از اوج به پایین را تجربه کنند و این نوسانات می تواند به سرعت یا در مدت زمان طولانی تری رخ دهد.
علاوه بر علائم اصلی شیدایی و افسردگی، افراد مبتلا به دوقطبی I ممکن است سایر مشکلات سلامت روان مانند اختلالات اضطرابی، سوء مصرف مواد یا اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) را نیز تجربه کنند. شروع دوقطبی I معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی رخ می دهد، اما می تواند در هر سنی ایجاد شود.
۲. دوقطبی II
اختلال دوقطبی II یک وضعیت سلامت روانی است که با تجربه یک دوره افسردگی اساسی که حداقل دو هفته طول می کشد، و همچنین حداقل یک دوره هیپومانیک که حدود چهار روز طول می کشد، مشخص می شود. در بررسی اختلالات دوقطبی در سال ۲۰۱۷، مشخص شد که دوقطبی II ممکن است در زنان بیشتر از مردان باشد (منبع مطلب). این نوع اختلال دوقطبی شامل شکل کمتر شدید شیدایی به نام هیپومانیا است که هنوز هم می تواند تأثیرات قابل توجهی بر زندگی روزمره و عملکرد فرد داشته باشد.
۳. سیکلوتیمیا
سیکلوتیمیا یک وضعیت سلامت روان است که با علائم خفیف هیپومانیا و افسردگی مشخص می شود که به اندازه کافی شدید نیستند که به عنوان دوره های کامل طبقه بندی شوند. افراد مبتلا به سیکلوتیمیا ممکن است نوسانات خلقی را تجربه کنند که در مقایسه با اختلال دوقطبی I یا دوقطبی II با شدت کمتر و مدت کوتاهتر است. در طول دورههایی که علائم خلقی ندارند، افراد مبتلا به سیکلوتیمیا ممکن است به مدت ۱ تا ۲ ماه بدون هیچ گونه مشکل قابل توجهی بگذرند (منبع مطلب).
هنگام بحث در مورد تشخیص خود با یک متخصص مراقبت های بهداشتی، آنها می توانند به شما در درک نوع اختلال دوقطبی کمک کنند و گزینه های درمانی مناسب را ارائه دهند. در مواردی که علائم خلقی فرد دقیقاً با معیارهای دوقطبی I، دوقطبی II یا سیکلوتیمیا مطابقت ندارد، ممکن است تشخیص های جایگزین مانند سایر اختلالات دوقطبی مشخص شده و مرتبط یا اختلالات دوقطبی نامشخص و مرتبط در نظر گرفته شود.
توجه به این نکته ضروری است که تشخیص صحیح فقط توسط یک متخصص سلامت روان واجد شرایط انجام می شود که علائم، سابقه پزشکی و سلامت کلی شما را ارزیابی می کند. درمان سیکلوتیمیا اغلب شامل ترکیبی از درمان، دارو، و تغییرات سبک زندگی برای کمک به مدیریت نوسانات خلقی و بهبود کیفیت کلی زندگی است.
علائم اختلال دوقطبی
برای دریافت تشخیص اختلال دوقطبی، یک متخصص سلامت روان باید تأیید کند که حداقل یک دوره شیدایی یا هیپومانیا را تجربه کرده اید. این اپیزودها شامل احساس هیجان شدید، افزایش تکانشگری و افزایش سطح انرژی است. شیدایی شدیدتر از هیپومانیا در نظر گرفته می شود و علائم آن می تواند به طور قابل توجهی بر توانایی شما برای عملکرد روزمره در محل کار، خانه یا مدرسه تأثیر بگذارد. هیپومانیا اگرچه کمتر مخرب است، اما همچنان می تواند باعث ناراحتی و مشکل در حفظ یک روال ثابت شود.
علاوه بر دورههای شیدایی و هیپومانیک، برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، دورههای افسردگی اساسی را نیز تجربه میکنند که با خلق و خوی مداوم «پایین»، احساس ناامیدی، و عدم علاقه یا لذت به فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت میبردند، مشخص میشود. این دورههای افسردگی میتواند چالشهایی را که افراد مبتلا به این بیماری با آنها مواجه هستند، تشدید کند.
علائم اولیه اختلال دوقطبی – شیدایی، هیپومانیا و افسردگی – مبنای درک و تشخیص این وضعیت سلامت روان را تشکیل می دهد. انواع مختلفی از اختلال دوقطبی وجود دارد که هر کدام شامل ترکیبات منحصر به فردی از این علائم اصلی است.
علائم دوقطبی I
اختلال دوقطبی I یک وضعیت سلامت روان است که با نوسانات خلقی قابل توجه بین شیدایی و افسردگی مشخص می شود، همانطور که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5) ذکر شده است (منبع مطلب).
برای تشخیص اختلال دوقطبی I باید:
- حداقل یک قسمت از شیدایی که حداقل ۱ هفته طول بکشد
- علائمی که بر عملکرد روزانه تأثیر می گذارد
- علائمی که به سایر بیماری های پزشکی یا روانی یا مصرف مواد مربوط نمی شوند
در برخی موارد، افراد مبتلا به دوقطبی I نیز ممکن است روان پریشی را تجربه کنند، که در آن ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهند، یا ویژگی های ترکیبی، که شامل تجربه همزمان علائم شیدایی و افسردگی است. این علائم اضافی می توانند زندگی و عملکرد روزانه را مختل کنند و کمک فوری به متخصصان را ضروری تر می کنند.
اگرچه برای تشخیص دوقطبی I لازم نیست، اما بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری، دوره های هیپومانیا (شکل کمتر شدید شیدایی) و افسردگی را نیز تجربه می کنند. دوره های هیپومانیک ممکن است منجر به افزایش انرژی، بهره وری یا خلاقیت شود، اما همچنین می تواند منجر به تصمیم گیری تکانشی و رفتار پرخطر شود. دوره های افسردگی اغلب شامل احساس غم و اندوه، ناامیدی و خستگی است که می تواند بر زندگی روزمره و روابط تأثیر بگذارد.
علائم دوقطبی II
تشخیص دوقطبی II نیازمند موارد زیر است:
- حداقل یک دوره هیپومانیا که ۴ روز یا بیشتر طول بکشد و شامل ۳ یا بیشتر علائم هیپومانیا باشد (منبع مطلب).
- تغییرات مربوط به هیپومانیا در خلق و خو و عملکرد معمولی که دیگران می توانند متوجه آن شوند، اگرچه ممکن است لزوماً بر زندگی روزمره شما تأثیر نگذارند.
- حداقل یک دوره افسردگی اساسی که ۲ هفته یا بیشتر طول بکشد (منبع مطلب).
- حداقل یک قسمت از افسردگی اساسی شامل پنج یا چند نشانه کلیدی افسردگی است که تأثیر قابل توجهی بر زندگی روزمره شما دارد.
- علائمی که به سایر بیماری های پزشکی یا روانی یا مصرف مواد مربوط نمی شوند
دوقطبی II همچنین می تواند شامل علائم روان پریشی باشد، اما فقط در طول یک دوره افسردگی. شما همچنین ممکن است اپیزودهای خلقی مختلط را تجربه کنید، به این معنی که علائم افسردگی و هیپومانیا را به طور همزمان خواهید داشت.
با این حال، با دوقطبی II، شما شیدایی را تجربه نخواهید کرد. اگر یک دوره شیدایی دارید، تشخیص دوقطبی I دریافت خواهید کرد.
علائم سیکلوتیمیا
تشخیص سیکلوتیمیا به موارد زیر نیاز دارد:
- دورههای علائم هیپومانیک و دورههای علائم افسردگی، خاموش و روشن، بیش از ۲ سال یا بیشتر (منبع مطلب)
- علائمی که هرگز معیارهای کامل یک دوره هیپومانیا یا افسردگی را ندارند
- علائمی که حداقل برای نیمی از ۲ سال وجود داشته باشد و هرگز بیش از ۲ ماه در یک زمان وجود نداشته باشد
- علائمی که به سایر بیماری های پزشکی یا روانی یا مصرف مواد مربوط نمی شوند
- علائمی که باعث ناراحتی قابل توجهی می شود و زندگی روزمره را تحت تاثیر قرار می دهد
علائم نوسان خلقی مشخص کننده سیکلوتیمیا است. این علائم ممکن است کمتر از علائم دوقطبی I یا II باشد. با این حال، آنها تمایل بیشتری به ماندگاری دارند، بنابراین زمانی که علائمی را تجربه نکنید، معمولا زمان کمتری خواهید داشت.
هیپومانیا ممکن است تاثیر زیادی بر زندگی روزمره شما نداشته باشد. از سوی دیگر، افسردگی اغلب منجر به پریشانی جدیتر میشود و بر عملکرد روزانه تأثیر میگذارد، حتی اگر علائم شما واجد شرایط یک دوره افسردگی اساسی نباشد.
اگر علائم کافی برای برآورده کردن معیارهای یک دوره هیپومانیک یا افسردگی را تجربه کنید، بسته به علائم شما احتمالاً تشخیص شما به نوع دیگری از اختلال دوقطبی یا افسردگی اساسی تغییر می کند .
شیدایی و هیپومانیا
یک اپیزود شیدایی اغلب شامل یک هیجان هیجانی است. ممکن است احساس هیجان، تکانشی، سرخوشی و پر انرژی کنید. همچنین ممکن است احساس پرش کنید یا متوجه شوید که افکارتان در حال مسابقه دادن هستند. برخی از افراد توهم و سایر علائم روان پریشی را نیز تجربه می کنند.
دوره های شیدایی می تواند شامل رفتاری باشد که بیشتر از حد معمول تکانشی است، اغلب به این دلیل که احساس می کنید شکست ناپذیر یا غیر قابل لمس هستید. نمونه های رایج این نوع رفتار عبارتند از:
- داشتن رابطه جنسی خارج از چارچوب
- سوء استفاده از الکل و مواد مخدر
- ولخرجی کردن
اما تکانشگری می تواند به روش های بسیار دیگری نیز ظاهر شود. شاید تو:
- کار خود را ناگهانی ترک کنید
- خودتان بدون اینکه به کسی بگویید به یک سفر جاده ای بروید
- یک سرمایه گذاری بزرگ از روی هوس انجام دهید
- خیلی سریعتر از حد معمول رانندگی کنید، خیلی بالاتر از حد مجاز
- در ورزش های شدید شرکت کنید که معمولاً به آن فکر نمی کنید
در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک فرد ممکن است این رفتارها را انجام دهد، کلید شیدایی این است که اینها چیزهایی نیستند که شما انتخاب کنید تا در دوره های خلق و خوی پایدار شرکت کنید.
هیپومانیا، که عموماً با اختلال دوقطبی II همراه است، بسیاری از علائم مشابه را در بر می گیرد، اگرچه شدت آنها کمتر است. بر خلاف شیدایی، هیپومانیا اغلب شما را به عواقب در محل کار، مدرسه یا در روابط شما سوق نمی دهد . اپیزودهای هیپومانیا شامل روان پریشی نمی شود. آنها معمولاً به اندازه دوره های شیدایی یا نیاز به مراقبت های بستری طول نمی کشند.
با هیپومانیا، ممکن است احساس کنید بسیار سازنده و پرانرژی هستید، اما ممکن است متوجه تغییرات دیگری در خلق و خوی خود نشوید. افرادی که شما را به خوبی نمی شناسند نیز ممکن است نشناسند. با این حال، افراد نزدیک به شما معمولاً تغییرات خلق و خو و سطوح انرژی شما را بررسی می کنند.
اپیزودهای افسردگی اساسی
تغییر خلق و خوی رو به پایین می تواند منجر به احساس بی حالی، کمبود انگیزه و غم و اندوه شود. در طول دوره های افسردگی اساسی مرتبط با اختلال دوقطبی، حداقل پنج علامت خاص باید وجود داشته باشد:
- بد خلقی طولانی مدت که با غم و اندوه عمیق، ناامیدی یا احساس پوچی مشخص می شود.
- کاهش سطح انرژی، احساس کندتر از حد معمول، یا تجربه بی قراری مداوم.
- از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که زمانی لذت بخش بودند.
- اختلال در الگوی خواب، مانند کم خوابی یا زیاد خوابیدن.
- احساس گناه یا بی ارزشی.
- مشکل در تمرکز، تمرکز و تصمیم گیری.
- افکار مداوم مرگ، مردن یا خودکشی.
- تغییر در اشتها یا وزن، که اغلب منجر به نوسانات قابل توجه می شود.
همه مبتلایان به اختلال دوقطبی دورههای افسردگی اساسی را تجربه نمیکنند، اما بسیاری از افراد تجربه میکنند (منبع مطلب). نوع اختلال دوقطبی شما ممکن است تعیین کند که آیا شما فقط چند علامت افسردگی را تجربه میکنید تا پنج علامت کامل مورد نیاز برای یک دوره اصلی.
ذکر این نکته ضروری است که گاهی، اما نه همیشه، سرخوشی مرتبط با شیدایی می تواند احساس لذت بخش باشد. هنگامی که درمان شیدایی را دریافت می کنید، خلق و خوی که بدون آن تجربه می کنید ممکن است در مقایسه با حالت خلقی معمولی شما بیشتر شبیه یک تغییر رو به پایین یا یک دوره افسردگی باشد.
اختلال دوقطبی و دورههای افسردگی اساسی یک تفاوت اساسی دارند: اختلال دوقطبی با حالت خلقی «بالا» و «پایین» مشخص میشود، در حالی که افسردگی اساسی معمولاً تنها شامل احساسات کم یا «پایین» است تا زمانی که به دنبال درمان باشید.
تفاوت علائم اختلال دوقطبی در زنان و مردان
به طور گسترده ای پذیرفته شده است که هم مردان و هم زنان مبتلا به اختلال دوقطبی تقریباً برابر تشخیص داده می شوند (منبع مطلب)، اگرچه برخی مطالعات نشان می دهد که ممکن است در بین زنان شیوع بیشتری داشته باشد. با این حال، تظاهرات علائم اصلی این اختلال می تواند بر اساس جنسیت اختصاص داده شده به فرد در بدو تولد و هویت جنسی متفاوت باشد.
زنان مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب در اواخر زندگی تشخیص داده می شوند و بسیاری از آنها اولین علائم را در دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی خود مشاهده می کنند. در برخی موارد حتی ممکن است برای اولین بار در دوران بارداری یا پس از زایمان علائمی را تجربه کنند. همچنین احتمال ابتلای زنان به دوقطبی II بیشتر از دوقطبی I است.
زنان مبتلا به اختلال دوقطبی معمولاً با موارد زیر مواجه می شوند:
- دورههای خفیفتر شیدایی: زنان مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب دورههای شدیدتر شیدایی را در مقایسه با همتایان مرد خود گزارش میکنند.
- دوره های افسردگی بیشتر از دوره های شیدایی: زنان بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند، در حالی که مردان تمایل بیشتری به دوره های شیدایی دارند.
- دوره های سریع: زنان بیشتر احتمال دارد دوره های سریع را تجربه کنند، که به عنوان داشتن چهار یا بیشتر اپیزود مانیا و افسردگی در یک سال تعریف میشود (منبع مطلب).
- شرایط بیشتر همزمان: زنان مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب مشکلات روانی دیگری مانند اختلالات اضطرابی یا اختلالات خوردن دارند.
- خطر بالاتر عود: به دلیل نوسانات هورمونی مربوط به قاعدگی، بارداری و یائسگی، زنان مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است خطر عود بیشتری را تجربه کنند. عود به عنوان داشتن یک اپیزود خلقی پس از عدم تجربه برای مدتی تعریف می شود.
از سوی دیگر، مردان مبتلا به اختلال دوقطبی، اغلب:
- تشخیص زودتر انجام می شود: مردان در مقایسه با زنان در سنین پایینتر به اختلال دوقطبی مبتلا میشوند.
- دورههای کمتکرار اما شدیدتر، بهویژه دورههای شیدایی را تجربه می کنند: مردان معمولاً دورههای شیدایی و افسردگی کمتری دارند، اما وقتی رخ میدهند، میتوانند شدیدتر باشند.
- احتمال ابتلا به اختلالات مصرف مواد همزمان بیشتر است: مردان مبتلا به اختلال دوقطبی در مقایسه با زنان بیشتر با مشکلات اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند.
- افزایش پرخاشگری را در طول دوره های شیدایی نشان می دهند: مردان ممکن است در دوره های شیدایی رفتار پرخاشگرانه تری نسبت به زنان از خود نشان دهند.
با درک این تفاوتها، هم متخصصان مراقبتهای بهداشتی و هم افرادی که مبتلا به اختلال دوقطبی هستند، میتوانند برنامههای درمانی را بهتر تنظیم کنند و برای نیازهای منحصر به فرد هر فرد حمایت مناسبی ارائه کنند.
اختلال دوقطبی در گروه های به حاشیه رانده شده تاریخی
اختلال دوقطبی در گروههایی که از لحاظ تاریخی به حاشیه رانده شدهاند، موضوعی نگرانکننده در میان محققان بوده است، زیرا بدیهی است که افراد متعلق به این جوامع اغلب به اشتباه با سایر بیماریها مانند اسکیزوفرنی تشخیص داده میشوند. این امر به ویژه در مورد کسانی که اجداد آفریقایی دارند که علائم روان پریشی را نشان می دهند صادق است. توجه به این نکته ضروری است که تظاهرات و شدت اختلال دوقطبی بسته به نوع اختلالی که تجربه می کنند، می تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد.
تحقیقات مجموعه ای از معیارهای روشن را برای تشخیص اختلال دوقطبی ایجاد کرده است که شامل طیف وسیعی از علائم مانند نوسانات خلقی، تغییرات در سطح انرژی و اختلال در عملکرد است. علیرغم این دستورالعملهای تثبیتشده، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ۵۰ تا ۷۵ درصد از افرادی که با اختلال دوقطبی زندگی میکنند، در مقطعی از زندگی خود نوعی علائم روانپریشی را تجربه خواهند کرد. با این حال، بسیار مهم است که تأکید شود این میزان شیوع در همه گروههای نژادی و قومی ثابت میماند و نقش بالقوه سوگیری را در تشخیص اشتباه این شرایط نشان میدهد.
اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان
اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان یک بیماری پیچیده است که به دلیل تفاوت علائم در مقایسه با بزرگسالان، تشخیص آن دشوار است. برخلاف بزرگسالان، کودکان همیشه علائم واضح و واضح اختلال دوقطبی را نشان نمیدهند، که تشخیص دقیق این اختلال را برای متخصصان مراقبتهای بهداشتی چالش برانگیز میکند. علاوه بر این، خلق و خو و رفتار کودکان ممکن است با معیارهای تشخیصی استانداردی که معمولاً برای بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی استفاده می شود، مطابقت نداشته باشد.
یکی از دلایلی که تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان بسیار بحث برانگیز است این است که بسیاری از علائم آن با سایر بیماریهای رایج دوران کودکی، مانند اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) همپوشانی دارند. این می تواند تشخیص دقیق را برای پزشکان دشوار کند، زیرا علائم ممکن است به بیماری دیگری نسبت داده شود.
علیرغم این چالشها، در چند دهه اخیر آگاهی و درک فزایندهای از اختلال دوقطبی در کودکان در جامعه پزشکی وجود داشته است. تشخیص صحیح بسیار مهم است، زیرا به کودکان امکان می دهد درمان و حمایت مناسب برای نیازهای سلامت روان خود دریافت کنند. با این حال، رسیدن به یک تشخیص دقیق ممکن است زمان ببرد و اغلب چندین هفته یا ماه طول می کشد. ممکن است برای والدین مفید باشد که از یک متخصص بهداشت روانی که در درمان کودکان مبتلا به بیماریهای روانی متخصص است مراقبت کنند و اطمینان حاصل کنند که دقیقترین و جامعترین تشخیص ممکن را دریافت میکنند.
علاوه بر تغییرات خلقی شدید، کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی نیز ممکن است علائم خلقی مشخص و قابل توجهی را نشان دهند. اینها می تواند شامل ظاهر شدن بسیار شاد و نشان دادن رفتار هیجان زده یا به نظر رسیدن به شدت اشک آلود، پایین و تحریک پذیر باشد. لازم به یادآوری است که همه کودکان تغییرات خلقی را تجربه می کنند. با این حال، علائم خلقی مرتبط با اختلال دوقطبی بارزتر و شدیدتر از چیزی است که برای یک کودک معمولی در نظر گرفته می شود.
علائم شیدایی در کودکان
علائم شیدایی در کودکان می تواند شامل موارد زیر باشد:
- رفتار بسیار احمقانه و احساس خوشحالی بیش از حد
- صحبت کردن سریع و تغییر سریع موضوعات
- مشکل در تمرکز
- درگیر شدن در رفتارهایی که می تواند اثرات مضر داشته باشد
- داشتن خلق و خوی بسیار کوتاه که به سرعت منجر به طغیان خشم می شود
- داشتن مشکل در خواب و عدم احساس خستگی پس از کم خوابی
علائم افسردگی در کودکان
در اختلال دوقطبی، علائم دوره های افسردگی در کودکان می تواند شامل موارد زیر باشد:
- بسیار غمگین رفتار کردن، یا گریه مکرر
- زیاد یا کم خوابیدن
- داشتن انرژی کمی برای فعالیت های معمول یا نشان دادن هیچ نشانه ای از علاقه به چیزی
- شکایت از احساس خوب نداشتن، از جمله سردردهای مکرر یا معده درد
- احساس بی ارزشی یا گناه
- خوردن خیلی کم یا زیاد
- افکار مرگ یا خودکشی
سایر تشخیص های احتمالی
چندین مشکل رفتاری دیگر نیز وجود دارد که ممکن است در کودکان وجود داشته باشد، که میتواند نشاندهنده سایر بیماریهای روانی مانند اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) یا افسردگی باشد. بهعلاوه، ممکن است کودکان اختلال دوقطبی داشته باشند که همزمان با بیماری دیگری اتفاق میافتد، که رسیدگی به علائم را پیچیدهتر و چالشبرانگیزتر میکند.
هنگامی که با نگرانی در مورد رفتار کودک خود مواجه می شوید، ضروری است با پزشک او مشورت کنید که می تواند راهنمایی و پشتیبانی ارزشمندی را در شناخت الگوها و ردیابی رفتارهای آنها به طور موثر ارائه دهد. این فرآیند به شناسایی دقیق ترین تشخیص برای کودک شما کمک می کند، که در تعیین برنامه درمانی مناسب بسیار مهم است.
علائم در نوجوانان
گاهی اوقات علائم در نوجوانان را می توان به فراز و نشیب های طبیعی مربوط به دوران نوجوانی نسبت داد، زیرا تغییر هورمون ها و تغییرات زندگی می تواند باعث نوسانات عاطفی شود. با این حال، تغییرات خلقی شدید یا به سرعت در حال تغییر ممکن است نشان دهنده وضعیت جدی تری مانند اختلال دوقطبی باشد تا رشد معمول نوجوانی. اختلال دوقطبی بیشتر در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی تشخیص داده میشود، بنابراین توجه به الگوهای غیرعادی در رفتار نوجوانتان ضروری است.
در نوجوانان، شیدایی می تواند از طریق علائم مختلفی ظاهر شود، از جمله:
- نمایش شادی یا شادی شدید
- درگیر شدن در رفتارهای مخاطره آمیز یا «فعالانه»، مانند مصرف مواد یا فعالیت های خطرناک
- افزایش علاقه به رابطه جنسی و درگیر شدن در رفتار یا مکالمات جنسی بیشتر
- مشکل در خوابیدن، علیرغم اینکه خسته یا خسته به نظر نمی رسند
- نشان دادن خلق و خوی کوتاه و به راحتی عصبانی یا تحریک پذیر
- تلاش برای تمرکز یا پرت شدن به راحتی در طول کارها یا فعالیت ها
از سوی دیگر، دوره های افسردگی در نوجوانان را می توان با موارد زیر مشخص کرد:
- خواب زیاد یا کم که منجر به خستگی می شود
- تجربه تغییرات قابل توجه در اشتها، مانند پرخوری یا کم خوری
- احساس غم و اندوه شدید و نشان دادن سطح انرژی پایین
- کناره گیری از فعالیت های اجتماعی، دوستان و اعضای خانواده
- مکرر صحبت کردن یا فکر کردن به مرگ و خودکشی
توجه به این نکته مهم است که رفتارهایی مانند آزمایش مواد یا تفکر در مورد رابطه جنسی در بین نوجوانان غیر معمول نیست. با این حال، اگر این نشانهها بخشی از یک الگوی بزرگتر تغییر خلق شوند یا شروع به تأثیر منفی بر زندگی روزمره نوجوان شما کنند، میتواند نشانهای از اختلال دوقطبی یا یک بیماری زمینهای دیگر باشد. در چنین مواردی، بسیار مهم است که به دنبال کمک و حمایت حرفه ای از متخصصان بهداشت روان برای رسیدگی به این موضوع و اطمینان از رفاه نوجوان خود باشید.
درمان اختلال دوقطبی
چندین روش درمانی می تواند به شما در مدیریت علائم اختلال دوقطبی کمک کند. اینها شامل داروها ، مشاوره و اقدامات مربوط به شیوه زندگی است. برخی از درمان های طبیعی نیز می توانند فوایدی داشته باشند.
۱. داروها
هنگام بحث در مورد داروها برای درمان شرایط سلامت روان، ارائه اطلاعات جامعی که برای مخاطبان عمومی مناسب باشد ضروری است. این تضمین می کند که افرادی که ممکن است به دنبال کمک باشند می توانند گزینه های مختلف در دسترس را بهتر درک کنند.
داروها اغلب به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی برای افرادی که اختلالات خلقی یا سایر شرایط سلامت روان را تجربه می کنند، تجویز می شود. چندین نوع دارو وجود دارد که ممکن است توصیه شود که هر کدام هدف و اثرات خاص خود را دارند.
- تثبیت کننده های خلق و خو، مانند لیتیوم (Lithobid): معمولا برای کمک به تنظیم نوسانات خلقی و جلوگیری از دوره های شیدایی یا افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تجویز می شود. این داروها با متعادل کردن سطوح مواد شیمیایی خاص در مغز عمل می کنند که می تواند منجر به بهبود ثبات عاطفی شود.
- داروهای ضد روان پریشی، مانند اولانزاپین (Zyprexa): اغلب برای درمان علائم اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان پریشی تجویز می شوند. این داروها با تأثیر بر سطح دوپامین مغز به کنترل توهم، هذیان و سایر الگوهای فکری آشفته کمک می کنند.
- داروهای ضد افسردگی-ضد روان پریشی، مانند فلوکستین-اولانزاپین (Symbyax): یک داروی ترکیبی هستند که می توانند برای درمان افسردگی و علائم روان پریشی در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوافکتیو یا اختلال افسردگی اساسی با ویژگی های روان پریشی استفاده شوند. این درمان ترکیبی هر دو جنبه افسردگی و روان پریشی این شرایط را هدف قرار می دهد.
بنزودیازپین ها، نوعی داروی ضد اضطراب، ممکن است برای درمان کوتاه مدت علائمی مانند اضطراب، حملات پانیک و بی خوابی تجویز شوند. این داروها با کاهش سرعت سیستم عصبی عمل می کنند، که می تواند به کاهش احساس اضطراب و افزایش آرامش کمک کند. با این حال، به دلیل پتانسیل وابستگی و ترک، بنزودیازپین ها معمولاً به صورت موقت و فقط تحت نظارت پزشک استفاده می شوند.
۲. روان درمانی
رویکردهای درمانی توصیه شده ممکن است شامل موارد زیر باشد:
۱. درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری (CBT) یک رویکرد بسیار مؤثر و مبتنی بر شواهد برای روان درمانی است که بر شناسایی و اصلاح افکار و رفتارهای غیر مفید به منظور بهبود بهزیستی عاطفی تمرکز دارد. این شکل از گفتار درمانی یک محیط حمایتی برای افراد فراهم می کند تا آشکارا در مورد مبارزات خود صحبت کنند و در جهت ایجاد فرآیندهای فکری سالم و الگوهای رفتاری کار کنند.
در طول جلسات درمان شناختی رفتاری ، درمانگران به مراجعه کننده کمک می کنند تا رابطه بین افکار، احساسات و اعمال خود را کشف کنند و آنها را قادر می سازند تا الگوهای فکری را که به پریشانی آنها کمک می کند، تشخیص دهند. با درک اینکه چگونه برخی باورها و ادراکات میتوانند بر وضعیت عاطفی فرد تأثیر منفی بگذارند، افراد میتوانند این افکار را با دیدی مثبتتر یا واقعبینانهتر تغییر دهند.
یکی از جنبه های کلیدی درمان شناختی رفتاری آموزش راهبردهای مقابله ای جدید به بیماران است که برای مدیریت چالش های زندگی سازگارتر و سودمندتر هستند. اینها ممکن است شامل تکنیک هایی مانند تمرینات تنفس عمیق، آرام سازی پیشرونده عضلانی، یادداشت روزانه یا درگیر شدن در فعالیت های لذت بخش باشد. تمرین منظم این استراتژیها میتواند به افراد کمک کند در مواجهه با موقعیتهای سخت، احساس قویتری از خودآگاهی و انعطافپذیری ایجاد کنند.
۲. آموزش روانی
آموزش روانی یک رویکرد درمانی است که بر اهمیت یادگیری در مورد وضعیت سلامت روان و گزینه های درمانی آن تأکید می کند. این دانش میتواند بسیار مفید باشد، زیرا هم شما و هم شبکه پشتیبانیتان را قادر میسازد علائم اولیه خلق و خو را تشخیص داده و آنها را به طور مؤثرتری مدیریت کنید. با درک پیچیدگی های شرایط خود، می توانید استراتژی هایی برای مقابله با نوسانات خلقی و حفظ رفاه کلی ایجاد کنید.
۳. ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی
ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی (IPSRT) نوعی درمان است که بر تنظیم عادات روزانه مانند الگوهای خواب، برنامه غذایی و برنامه های ورزشی تمرکز دارد. با برقراری روالهای ثابت و ایجاد تعادل در این اصول روزمره، افراد ممکن است دورههای خلقی کمتر و علائم شدیدتری را تجربه کنند.
علاوه بر این، ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی بر اهمیت روابط بین فردی در مدیریت اختلالات خلقی تأکید می کند، زیرا تعاملات اجتماعی می تواند تأثیر قابل توجهی بر سلامت عاطفی داشته باشد. از طریق این رویکرد، افراد یاد میگیرند که محرکها را شناسایی کنند، به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند و مکانیسمهای مقابلهای سالم را برای مقابله با چالشهای زندگی ایجاد کنند.
۳. گزینه های دیگر
علاوه بر دارو و درمان، چندین رویکرد دیگر وجود دارد که میتواند در کاهش علائم اختلال دوقطبی مفید باشد. این درمانهای جایگزین میتوانند مکمل روشهای سنتی باشند و حمایت بیشتری را برای افراد مبتلا به این بیماری فراهم کنند. برخی از این گزینه ها عبارتند از درمان تشنج الکتریکی، داروهای خواب، مکمل ها و طب سوزنی.
- الکتروشوک درمانی (ECT) روشی است که از جریان های الکتریکی برای تحریک مغز استفاده می کند که می تواند در برخی موارد به کاهش علائم کمک کند. چندین دهه است که استفاده می شود و برای درمان افسردگی شدید و شیدایی مرتبط با اختلال دوقطبی ایمن و موثر در نظر گرفته می شود. ECT معمولاً تحت بیهوشی عمومی انجام می شود و بیماران ممکن است از دست دادن حافظه کوتاه مدت را به عنوان یک عارضه جانبی تجربه کنند.
- برای کمک به تنظیم الگوهای خواب در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، میتوان داروهای خواب را توسط متخصصان مراقبتهای بهداشتی تجویز کرد. اختلالات خواب در این بیماری شایع است و بهداشت خواب مناسب برای سلامت روان کلی ضروری است. داروهای خواب آور باید زیر نظر پزشک مصرف شوند، زیرا در صورت عدم مصرف صحیح می توانند باعث وابستگی یا سایر عوارض جانبی شوند.
- مکمل هایی مانند اسیدهای چرب امگا ۳، ویتامین D و منیزیم به طور بالقوه از سلامت روان با کاهش التهاب، بهبود خلق و خو و تقویت عملکرد مغز حمایت می کنند. قبل از مصرف هر گونه مکملی ضروری است که با یک متخصص مراقبت های بهداشتی مشورت کنید، زیرا می توانند با داروها تداخل داشته باشند یا عوارض جانبی ایجاد کنند.
- طب سوزنی یک روش باستانی چینی است که شامل قرار دادن سوزن های نازک در نقاط خاصی از بدن برای بازگرداندن تعادل و بهبودی است. برخی از مطالعات نشان داده اند که طب سوزنی ممکن است با تنظیم خلق و خو و کاهش استرس به کاهش علائم اختلال دوقطبی کمک کند. در حالی که تحقیقات بیشتری مورد نیاز است، می تواند یک رویکرد مکمل برای کسانی باشد که به دنبال گزینه های درمانی غیر دارویی هستند.
درمان های طبیعی برای اختلال دوقطبی
برخی از داروهای طبیعی نیز ممکن است به علائم اختلال دوقطبی کمک کنند. با این حال، همیشه می خواهید قبل از امتحان این درمان ها با پزشک یا روانپزشک خود مشورت کنید. در برخی موارد، آنها می توانند با هر دارویی که مصرف می کنید تداخل داشته باشند.
گیاهان و مکمل های زیر ممکن است به تثبیت خلق و خوی شما و کاهش علائم اختلال دوقطبی در ترکیب با دارو و درمان کمک کنند:
- امگا ۳: امگا ۳ یک درمان طبیعی محبوب برای اختلال دوقطبی است، زیرا در برخی از مطالعات تحقیقاتی برای کمک به کاهش علائم دوقطبی I پیشنهاد شده است (منبع مطلب). با این حال، تحقیقات اخیر نتایج متفاوتی را در مورد اثربخشی آن در درمان افسردگی مرتبط با اختلال دوقطبی نشان داده است. مهم است که در مورد فواید و خطرات بالقوه مصرف مکمل های امگا ۳ با یک متخصص مراقبت های بهداشتی قبل از گنجاندن آنها در برنامه درمانی خود صحبت کنید.
- گیاه ریشه طلایی (رودیولا رزا نام علمی: Rhodiola rosea): یکی دیگر از گیاهانی است که برای اثرات بالقوه آن در تقویت خلق و خو مورد مطالعه قرار گرفته است. یک بررسی در سال ۲۰۱۳ شواهدی را نشان داد که از استفاده از آن در درمان افسردگی متوسط حمایت میکند، که میتواند برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی که دورههای افسردگی را تجربه میکنند، مفید باشد (منبع مطلب). با این حال، تحقیقات جدیدتر این یافته ها را تایید نکرده است، بنابراین قبل از استفاده از گیاه ریشه طلایی به عنوان درمانی برای علائم اختلال دوقطبی، مشورت با یک متخصص مراقبت های بهداشتی ضروری است.
- اس-ادنوزیل متیونین (S-adenosylmethionine): یک مکمل اسید آمینه است که در برخی مطالعات نشان داده شده است که به کاهش علائم افسردگی اساسی و سایر اختلالات خلقی کمک می کند (منبع مطلب). در حالی که این می تواند برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مفید باشد، SAMe همچنین می تواند باعث شیدایی شود و با سایر داروها تداخل داشته باشد.
بسیار مهم است که قبل از امتحان کردن SAMe یا هر داروی گیاهی یا طبیعی دیگر به عنوان یک درمان طبیعی برای اختلال دوقطبی، درباره استفاده از آن با یک متخصص مراقبت های بهداشتی صحبت کنید.
تغییر سبک زندگی
بر اساس مطالعات مختلف، تغییرات سبک زندگی می تواند تأثیر مثبتی بر علائم اختلال دوقطبی داشته باشد. اجرای این اقدامات می تواند به بهبود سلامت کلی شما کمک کند و به طور بالقوه شدت بیماری شما را کاهش دهد (منبع مطلب). برخی از اصلاحات موثر در سبک زندگی عبارتند از:
- خوردن یک رژیم غذایی متعادل: مصرف وعده های غذایی مغذی که شامل انواع میوه ها، سبزیجات، غلات کامل، پروتئین های بدون چربی و چربی های سالم است، می تواند به سلامت روان کمک کند. اطمینان از دریافت کافی ویتامین ها و مواد معدنی ضروری برای حفظ عملکرد صحیح مغز و تثبیت نوسانات خلقی بسیار مهم است.
- حداقل ۱۵۰ دقیقه ورزش در هفته: نشان داده شده است که انجام فعالیت بدنی منظم با ترشح اندورفین، کاهش استرس و ارتقای رفاه کلی سلامت روان را بهبود می بخشد. حداقل ۳۰ دقیقه ورزش با شدت متوسط در بیشتر روزهای هفته یا در مجموع ۱۵۰ دقیقه در هفته را هدف قرار دهید.
- مدیریت وزن: حفظ وزن سالم می تواند خطر ابتلا به سایر مشکلات سلامتی را کاهش دهد که ممکن است به طور غیر مستقیم به سلامت روانی بهتر کمک کند. برای تعیین رژیم غذایی و برنامه ورزشی مناسب متناسب با نیازهای فردی خود، با یک متخصص مراقبت های بهداشتی مشورت کنید.
- دریافت مشاوره یا درمان هفتگی: کار با یک متخصص سلامت روان می تواند به شما در ایجاد استراتژی های مقابله ای برای مدیریت علائم اختلال دوقطبی کمک کند. جلسات درمانی میتوانند فضای امنی را برای بحث درباره احساسات، نگرانیها و چالشهای شما فراهم کنند و در عین حال راهنماییهایی را در مورد نحوه عبور از زمانهای دشوار ارائه دهند.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که بهبودهای گزارش شده توسط بسیاری از این مطالعات به اندازه کافی قابل توجه نبودند که نشان دهد مداخلات سبک زندگی به تنهایی در مدیریت اختلال دوقطبی کافی است (منبع مطلب). در عوض، این تغییرات زمانی که با سایر درمانها مانند دارو درمانی یا رواندرمانی ترکیب شوند، ممکن است بهتر عمل کنند. ادغام یک رویکرد کل نگر که شامل اصلاح سبک زندگی و مراقبت حرفه ای می شود، می تواند به نتایج بهتری برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی منجر شود.
علل و عوامل خطر
اختلال دوقطبی یک وضعیت سلامت روان نسبتاً رایج است، اما کارشناسان هنوز مشخص نکرده اند که چرا برخی افراد به این بیماری مبتلا می شوند.
برخی از علل بالقوه اختلال دوقطبی عبارتند از:
۱. ژنتیک
اگر یکی از والدین یا خواهر یا برادر مبتلا به اختلال دوقطبی تشخیص داده شده باشد، شانس شما برای ابتلا به این بیماری به طور قابل توجهی بالاتر است. خطر ابتلا به اختلال دوقطبی بین ۱۰ تا ۲۵ درصد اگر یکی از والدین شما به این بیماری مبتلا باشد، است (منبع مطلب). با این حال، توجه به این نکته مهم است که اکثر افراد با سابقه خانوادگی اختلال دوقطبی، خودشان به آن مبتلا نمی شوند. این نشان می دهد که ژنتیک به تنهایی ممکن است برای شروع این اختلال کافی نباشد.
جنبه ارثی اختلال دوقطبی هنوز به طور کامل شناخته نشده است، اما تحقیقات ژنها و تغییرات ژنی خاصی را که در افراد مبتلا به این بیماری شایعتر هستند، شناسایی کردهاند. این عوامل ژنتیکی ممکن است در زمینه ابتلا به اختلال دوقطبی نقش داشته باشند، اما توسعه آن را تضمین نمی کنند. عوامل محیطی و تجربیات زندگی نیز نقش مهمی در تعیین اینکه آیا فردی با استعداد ژنتیکی به این اختلال مبتلا می شود یا خیر، بازی می کند.
۲. مغز
ساختار و عملکرد مغز شما نیز ممکن است بر خطر ابتلا به اختلال دوقطبی تأثیر بگذارد. تحقیقات نشان داده است که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب دارای بی نظمی در ساختار شیمیایی مغز و همچنین تفاوت در ساختار یا عملکرد مناطق خاصی از مغز هستند. این تفاوت ها می تواند بر تنظیم سطح خلق و خو و انرژی تأثیر بگذارد و به ایجاد علائم اختلال دوقطبی کمک کند.
۳. فاکتورهای محیطی
جدا از عوامل ژنتیکی و عصبی، شرایط خارجی نیز می تواند بر احتمال ابتلا به اختلال دوقطبی تأثیر بگذارد. برخی از عوامل محیطی که ممکن است خطر شما را افزایش دهند عبارتند از:
- استرس شدید: قرار گرفتن طولانی مدت در معرض سطوح بالای استرس می تواند تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان شما داشته باشد و شانس ابتلا به اختلال دوقطبی یا سایر شرایط سلامت روان را افزایش دهد.
- تجربه رویدادهای آسیب زا: تجربه رویدادهای آسیب زا، مانند آزار جسمی یا عاطفی، همچنین می تواند خطر ابتلا به اختلال دوقطبی و سایر مشکلات سلامت روان را افزایش دهد.
- بیماری جسمی: برخی از شرایط پزشکی، مانند اختلالات تیروئید، می توانند علائم اختلال دوقطبی را تقلید کنند و ممکن است خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهند. حفظ سلامت جسمانی خوب برای حمایت از سلامت روانی کلی مهم است.
آیا می توانید از اختلال دوقطبی پیشگیری کنید؟
در حالی که همیشه نمی توان به طور کامل از ابتلا به اختلال دوقطبی اجتناب کرد، اقداماتی وجود دارد که می توان برای مدیریت اپیزودهای خلقی و کاهش شدت آنها انجام داد. این اقدامات همچنین ممکن است احتمال تجربه اپیزودهای خلقی مکرر در آینده را کاهش دهد. توجه به این نکته مهم است که جلوگیری از همه اپیزودهای خلقی یا متوقف کردن کامل این بیماری همیشه ممکن نیست.
همانطور که محققان به مطالعه علل زمینهای اختلال دوقطبی ادامه میدهند، این امید وجود دارد که بینشهای بیشتری در مورد روشهای بالقوه برای پیشگیری از این وضعیت سلامت روان به دست آید. این دانش به طور بالقوه می تواند به استراتژی ها و مداخلات مؤثرتری منجر شود که در نهایت ممکن است به کاهش شیوع کلی و تأثیر اختلال دوقطبی بر افراد و جامعه به عنوان یک کل کمک کند.
شرایط مشترک همزمان
برخی از افرادی که با اختلال دوقطبی زندگی می کنند، سایر بیماری های روانی نیز دارند. یک بررسی تحقیقاتی در سال ۲۰۱۹ نشان می دهد که اختلالات اضطرابی از شایع ترین آنها هستند (منبع مطلب).
سایر شرایطی که ممکن است در کنار اختلال دوقطبی رخ دهد عبارتند از:
- اختلالات مصرف مواد
- اختلالات اشتها
- فوبیای خاص
- بیش فعالی
علائم این شرایط ممکن است بسته به حالت خلقی شما شدیدتر ظاهر شوند. به عنوان مثال، اضطراب بیشتر با افسردگی اتفاق می افتد، در حالی که مصرف مواد ممکن است با شیدایی بیشتر باشد.
اگر اختلال دوقطبی دارید، ممکن است شانس بیشتری برای ابتلا به برخی بیماریهای خاص داشته باشید، از جمله:
- میگرن
- بیماری قلبی
- دیابت
- اختلالات تیروئید
نکاتی برای کنار آمدن با بیماری
اگر متوجه علائم اختلال دوقطبی شده اید، اولین قدم خوب شامل مراجعه به پزشک یا درمانگر در اسرع وقت است. به طور مشابه، اگر یکی از دوستان یا عزیزان علائمی دارد، آنها را تشویق کنید تا در اسرع وقت با یک درمانگر ارتباط برقرار کنند. یادآوری اینکه آنها از درک و حمایت شما برخوردارند، هرگز ضرری ندارد. در اینجا نحوه حمایت از یکی از عزیزان مبتلا به اختلال دوقطبی آورده شده است.
۱. همیشه افکار و رفتارهای خودکشی را جدی بگیرید
این غیرمعمول نیست که در طول یک دوره افسردگی یا یک دوره خلقی مختلط، افکار خودکشی داشته باشید. اگر فکر می کنید فردی در معرض خطر فوری آسیب رساندن به خود یا شخص دیگری است:
- اگر می توانید با آنها بمانید. اگر نه، برای کمک و پشتیبانی تماس بگیرید.
- هر گونه اسلحه، چاقو، دارو یا چیز دیگری که ممکن است باعث آسیب شود را بردارید.
- گوش کنید، اما قضاوت نکنید، بحث نکنید، تهدید نکنید و فریاد نزنید.
۲. زندگی با اختلال دوقطبی
زندگی با اختلال دوقطبی می تواند یک تجربه چالش برانگیز باشد، اما درمان های مختلفی وجود دارد که می تواند به مدیریت اپیزودهای خلقی و مقابله با علائمی که ایجاد می کنند کمک کند. نکته کلیدی برای به دست آوردن بهترین نتیجه از درمان، ایجاد یک تیم مراقبتی متشکل از متخصصان متخصص در جنبه های مختلف سلامت روان است. این تیم ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- پزشک اصلی شما که سلامت و رفاه کلی شما را کنترل می کند و اطمینان حاصل می کند که هر گونه شرایط فیزیکی در کنار سلامت روانی شما بررسی می شود.
- روانپزشکی که داروهای شما را مدیریت می کند، آنها را در صورت نیاز تجویز و تنظیم می کند تا موثرترین ترکیب را برای شما پیدا کند.
- درمانگر یا مشاوری که گفتار درمانی را ارائه می دهد و به شما کمک می کند احساسات را پردازش کنید و راهبردهایی را برای مدیریت موثرتر خلق و خوی خود بیاموزید.
- سایر متخصصان یا متخصصان، مانند یک متخصص خواب که می تواند مشکلات خواب را که ممکن است علائم شما را تشدید کند، برطرف کند، یک متخصص طب سوزنی که می تواند درمان های مکمل را برای کاهش استرس ارائه دهد، یا یک ماساژ درمانگر که می تواند به آرامش و تنش عضلانی کمک کند.
- یک گروه یا جامعه پشتیبانی از اختلال دوقطبی از افراد دیگری که با اختلال دوقطبی نیز زندگی می کنند، تشویق، تفاهم و رفاقت را در حین حرکت در این سفر به شما ارائه می دهند.
یافتن درمان مناسب برای اختلال دوقطبی می تواند یک فرآیند آزمون و خطا باشد، زیرا درمان های مختلف برای افراد مختلف کار می کند. برخی از داروها ممکن است برای یک فرد موثر باشند اما برای دیگری نه، و برخی از افراد ممکن است درمان شناختی رفتاری (CBT) را بسیار مفید بدانند در حالی که برخی دیگر شاهد بهبود اندکی هستند. این ضروری است که ارتباط باز با تیم مراقبت خود را در مورد اینکه چه چیزی مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست، حفظ کنید، و در صورتی که درمان باعث بدتر شدن احساس شما شود یا تأثیر قابل توجهی بر علائم شما نداشته باشد، از ابراز نگرانی دریغ نکنید.
سلامت روان شما مهم است و تیم مراقبت شما باید همیشه از شما در یافتن مفیدترین رویکرد حمایت کند. تمرین شفقت به خود نیز می تواند در طول این فرآیند مفید باشد. به یاد داشته باشید که اختلال دوقطبی، مانند هر بیماری روانی دیگر، نتیجه انتخاب یا اعمال شخصی نیست.
زمانی که به نظر می رسد درمان آن طور که انتظار می رود کار نمی کند، احساس ناامیدی طبیعی است. در حالی که در کنار تیم مراقبت خود، رویکردهای جدید را کشف می کنید، صبر را در خود پرورش دهید و با مهربانی با خود رفتار کنید. با هم، می توانید بهترین مسیر را برای کمک به مدیریت اختلال دوقطبی و بهبود کیفیت کلی زندگی خود بیابید.
۳. اختلال دوقطبی و روابط شخصی
اختلال دوقطبی یک وضعیت سلامت روانی است که می تواند تأثیر قابل توجهی بر روابط شخصی افراد داشته باشد. اثرات این اختلال به احتمال زیاد در روابط نزدیک مانند روابط با اعضای خانواده و شرکای عاشقانه دیده می شود. مدیریت یک رابطه در حین زندگی با اختلال دوقطبی می تواند چالش برانگیز باشد، اما برقراری ارتباط باز و صداقت می تواند راه درازی را در جهت تقویت درک و حمایت از طرف شریک زندگی شما انجام دهد.
هنگامی که در مورد اختلال دوقطبی خود با شریک زندگی خود صحبت می کنید، مهم است که تا حد امکان اطلاعات بیشتری در مورد این بیماری به او ارائه دهید. این ممکن است شامل جزئیات به اشتراک گذاری مانند:
- مدت زمان بیماری شما: این می تواند به شریک زندگی شما کمک کند تا بفهمد چه مدت با این اختلال و چالش های مرتبط با آن دست و پنجه نرم کرده اید.
- دورههای افسردگی معمولاً چگونه روی شما تأثیر میگذارند: با توضیح علائم و تأثیر دورههای افسردگی، شریک زندگی شما برای تشخیص اینکه چه زمانی ممکن است به حمایت یا کمک اضافی نیاز داشته باشید، مجهزتر میشود.
- اپیزودهای شیدایی معمولاً چگونه روی شما تأثیر میگذارند: ارائه جزئیات در مورد دورههای شیدایی میتواند به شریک زندگی شما کمک کند تا بفهمد چگونه ممکن است در رفتار شما ظاهر شود و بهترین واکنش در این زمانها چگونه است.
- رویکرد درمانی شما: بحث در مورد درمان، دارو، و استراتژی های مقابله ای فعلی شما می تواند به شریک زندگی شما بینشی در مورد روش هایی که شما شرایط خود را مدیریت می کنید و اینکه چگونه آنها می توانند از شما در این فرآیند حمایت کنند، بدهد.
- آنچه که شریک زندگی شما می تواند برای کمک به شما انجام دهد: ارائه پیشنهادات خاص برای اینکه چگونه شریک شما می تواند در دوره های پایدار و دوره های اختلال خلقی کمک کند، می تواند در تقویت رابطه شما و ارتقای درک متقابل بسیار مفید باشد.
با صریح و صادق بودن در مورد اختلال دوقطبی خود، نه تنها ارتباط قویتری با شریک زندگی خود ایجاد میکنید، بلکه راه را برای پویایی روابط حمایتی و درکتر هموار میکنید.
کلام پایانی
اختلال دوقطبی یک وضعیت سلامت روانی است که فرد را در طول زندگی تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال، مجبور نیست به طور کامل فعالیت های روزانه فرد را مختل کند. مدیریت چالشهای ناشی از اختلال دوقطبی مستلزم تعهد به برنامههای درمانی، شیوههای خودمراقبتی مداوم و جستجوی حمایت از نزدیکان یا منابع حرفهای است. با تمرکز بر این استراتژی ها، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می توانند به طور قابل توجهی رفاه کلی خود را بهبود بخشند و به طور موثر علائم خود را مدیریت کنند.